درست یادم نیست که کدوم جاده رو اشتباهی پیچیدم...نه زمانش...نه مکانش...همه توی نقطه ای از گذشته با فراموشی پیوند خورده...
میدونین...
یه حقیقتی هست...
میخواستم بگم بیاید بحرفیم ، ولی از اونجایی که قطع به یقین دارم گفتن و نگفتنم واقعا فایده ای نداره ، بیخیالش شدم...
اون نیمکت چوبی اونجا رو میبینی؟